چرا افراد وقتی امام زمان را میبینند، از ابتدا او را نمیشناسند؟
(بسم الله الرحمن الرحیم)
در ابتدا یاد آور میشویم، این طور نیست که تمام کسانی که به ملاقات حضرت مشرف شدهاند، در ابتدا حضرت را نشناختهاند، چهبسا افرادی که از همان ابتدا امام عصر را شناخته و با او انس داشتهاند؛ همانند سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی و... .
هدف حضرت از ملاقاتها بهطور عمده رفع گرفتاری از شیعیان است که این هدف، تنها با ملاقات ـ اگرچه بدون شناخت ـ حاصل میشود.
با بررسی گزارشاتی که از ملاقاتها در دست است معلوم میشود که شناختهنشدن حضرت به جهت عدم انس است و معمولاً در ملاقاتهای اول است؛ زیرا اشخاص ملاقاتکننده پیش از این، امام عصر را ندیده بودند. همچنین گاهی این افراد به دلیل شوق زیاد و یا بیتوجهی و یا توجه زیاد به کار شخصی خود، از مخاطبشان غافل میشوند و بعد از برآوردهشدن حاجتشان به فکر میافتند که این شخص چه کسی بوده است.
در آخر اشاره به نکته ضروری است که شناختهنشدن حضرت در عصر غیبت کبرا طبق مقتضای اصل اولی است؛ زیرا غیبت حضرت کلی است و قرار است ـ بهجهت مصالحی ـ حضرت ناشناخته بمانند.
سلام خوبی وبلاگت خیلی خوبه ایشالا موک بشن
سید ابن طاووس رحمه الله می گوید .. سحرگاهی ,در سرداب مقدس حضرت در سامرا نوای آن عزیز را شنیدم که می نالید ومی فرمود ,, پروردگارا ,شیعیان ما,از پرتو انوار ما خلق شده اند واز زیادی گل ها سرشته گردیده اند ..
اباصالح! تنها آرزو نمی کنم که بیایی چون همه می دانند که می آیی. آرزو می کنم وقتی می آیی چشمانم شرمسار نگاه مهربانت نباشد. اللهم عجل لولیک الفرج
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی //دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد/ /کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی دایم گل این بستان شاداب نمیماند // دریاب ضعیفان را در وقت توانایی دیشب گله زلفش با باد همیکردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ای درد توأم درمان در بستر ناکامی و ای یاد توأم مونس در گوشه تنهایی در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی زین دایره مینا خونین جگرم می ده تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی